رادیو سکوت

به وقتِ نوجوانی...

با ساعت عقربه‌ای، زمان را بهتر مدیریت می‌کنم.

پی‌نوشت:
در نوجوانی(نزدیک به 35 سال پیش)، آرزوی داشتنِ دقیقاً همین ساعت مچی را داشتم؛ اما پول توی جیبی‌ام اجازه‌ی خریدن‌اش را نمی‌داد. چند روز پیش در ویترین یک ساعت فروشی دیدم.

۱۶ شهریور ۰۳ ، ۱۶:۵۲ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
رادیو سکوت

گاهی

هرچقدر امیدوار، پرانرژی، سرزنده، افکار مثبت و... اما باز گاهی آدم کمی خسته می‌شود و با یک بهانه‌ی کوچک از کوره درمی‌رود. از ادامه، دل‌سرد می‌شود و با خودش فکر می‌کند تا کی و تا کجا؟! اصلاً آخرش که چه؟! شاید یک عامل بیرونی، یا یک عامل درونی، و شاید یک عامل دوره‌ای مثل پریودِ مردانه! خلاصه گاهی آدم با دلیل یا بی‌دلیل به هم می‌ریزد...

۰۷ شهریور ۰۳ ، ۲۲:۳۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
رادیو سکوت

تراز

گاهی ساعات، روز یا شبی را با دوستان، مجردی سپری می‌کنیم. ازدواج‌ام خدشه‌ای به لذتِ شرکت در جمع‌های مجردی وارد نکرده؛ همانطور که شرکت در جمع‌های مجردی، خدشه‌ای به زندگیِ مشترک‌ام وارد نکرده است.

۰۴ شهریور ۰۳ ، ۲۱:۱۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
رادیو سکوت

یکی‌ش نیست!

در وبلاگ‌نویسی، یا وقت نیست یا حرف!

۰۳ شهریور ۰۳ ، ۰۸:۴۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
رادیو سکوت

مغزِ حرافِ دردسرساز!

به قول فهیم عطار، مغز، بیشتر از دهان حرف می‌زند! و این، کار دست آدم می‌هد. آدم باید سرش را با چیزی گرم کند. حالا با هر چیزی. حتی با چیزهای بیهوده! دقیقاً به همین خاطر است که باید به مدرسه رفت. به دانشگاه رفت. شغل پیدا کرد. کار کرد. وام گرفت. ماشین خرید. خانه خرید. ازدواج کرد. صاحب فرزند شد. باید از کله‌ی سحر تا بوق سگ، سگدو زد. باید نوشید. باید خوابید! خلاصه نباید گذاشت مغز بیکار بماند تا با خودش حرف بزند و کار دست آدم بدهد!

۳۰ مرداد ۰۳ ، ۲۱:۲۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
رادیو سکوت

تهش که چی؟!...

"فهیم عطار" در پست "524" لحظه‌ی پذیرش و تسلیم را لحظه‌ای شیرین معرفی می‌کند؛ و در ادامه می‌نویسد: «در طول زندگی قرار است برای یک چیزهایی بجنگم که قرار نیست بهشان برسم و یک جایی باید تسلیم بشوم و آن وقت است که باید از ثانیه به ثانیه‌ی این نقطه‌ی تسلیم لذت ببرم». او آن را «غمِ شیرینِ پذیرشِ باخت» توصیف می‌کند. پستِ جالبی‌ست. بخوانید.

۲۹ مرداد ۰۳ ، ۰۰:۲۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
رادیو سکوت

içelim

تقدیرمان این بود. تسلیم شدیم. بیا بنوشیم...

۱۵ مرداد ۰۳ ، ۰۰:۱۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
رادیو سکوت

دخترم...

به سلامتیِ دختری که ندارم...

۰۷ مرداد ۰۳ ، ۱۵:۵۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
رادیو سکوت

بهانه!

زمانی در جایی خواندم که: آدم‌های زرنگ، قانون را نمی‌شکنند؛ فقط گاهی آن را کمی خم می‌کنند! هرچقدر هم که آدم قانون‌مندی باشم، اما گاهی مجبور می‌شوم کمی قانون را خم کنم! برای اخذِ پایان‌کارِ ساختمان از شهرداری، به خاطر خلاء‌ها و کامل نبودنِ قانون، مجبور شده‌ام از پارتی‌بازی استفاده کنم و احتمالاً دست به جیب نیز بشوم! احساس‌اش برای‌ام ناخوشایند است؛ اما به خاطرِ ناقص بودن قانون، بعضی وقت‌ها مجبورم می‌شوم علارغم میل باطنی‌ام عمل کنم.

۳۱ تیر ۰۳ ، ۱۹:۴۹ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
رادیو سکوت

فیلم سینمایی Blade Runner

برخی آثار، تولید یا ساخته نمی‌شوند، خلق می‌شوند...

۲۶ تیر ۰۳ ، ۲۳:۰۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
رادیو سکوت