نشستهام و فارغ از مشغلههای پیرامون، ویدیوی تکنوازیِ یک خانم پیانیست که در اتاقی که پنجرههایاش رو به یک جنگل سرسبز و پرنور باز میشوند را تماشا میکنم...
نشستهام و فارغ از مشغلههای پیرامون، ویدیوی تکنوازیِ یک خانم پیانیست که در اتاقی که پنجرههایاش رو به یک جنگل سرسبز و پرنور باز میشوند را تماشا میکنم...
این که نمیتوانیم از خانه، کوچه، خیابان، شهر و وطنِ خود دل بکنیم، ریشه در مقاومتِ همیشگی اغلبِ انسانها در برابر تغییر و تحول دارد؛ همان عدمِ تمایل به سازگاری با تغییراتی مثل شرایط یا راههای جدید انجام یک کار یا شیوهی زندگی.
پینوشت:
منطقهی امن (Comfort Zone) منطقهای فرضی است که فرد در آن احساس راحتی و آرامش میکند و هنگام خروج از آن، ترس و تهدید او را فرا میگیرد.
بحث و جنگ و جدل، همه بر سرِ شما نخورید، فقط ما بخوریم است! احیاناً حتی بحثِ خوردن هم اگر در میان نباشد، مطمئناً بحث بر سرِ به کرسی نشاندنِ حرف است!
پینوشت:
این موضوع زمانی برایام یادآوری شد که به عروسیِ فوق لاکچریِ پسرِ یک از فامیلها دعوت شدیم که دهها سال است از طرف خدا برای اصلاح و هدایت ما و اطرافیان مبعوث شدهاند و ادعای ساده زیستی و خلوصِ ایمانشان نه تنها نشیمنگاهِ ما را پاره کرده، بلکه گوش فلک را نیز کر کرده است! و همانا این همان بهشتیست که انبیاء برای ایشان بشارت داده بودند!
شهرِ من از آخرین روزهای تابستان، مستقیم وارد زمستان شد! کوههایاش پر از برف شدند و سوزِ سرمایاش تا مغز استخوان نفوذ کرد! اما یکی دو روز است یادش افتاده که پاییز را فراموش کرده است؛ و اکنون هوایاش پاییزیست...
عکس پروفایلات، یک گل است.
نام پروفایلات، اختصاریست.
درخواست فالو هم که دادهای!
عشقام! حداقل یک دایرکت بفرست!!!
پینوشت:
عزیزم، من علم غیب ندارم!
از زمانی که همسرم شاغل شده، قسمتی از بار اقتصادی خانواده از دوش من برداشته شده.
تو زندگی دنبال آدمهای بهاری باشید، اونایی که قدردان زندگی هستن، با کوچکترین اتفاقات خوشحالند و با دیدن پروانهها ذوقی میشن. بیذوقها آدم رو از زندگی میندازن.
دنبال خیاموارها بگردیم؛
خیام به عمق تاریکی و نیستی زل میزده و با اینهمه، بیخیال و سرخوشانه از کنارش رد میشده.
این گونه مسیر قدری آسانتر طی میشود.
- از وبلاگ دلنوشتههای یک نویسنده
پینوشت:
و من هم اکنون با 46 سال و 5 ماه و 6 روز سن، به شدت با این متن موافقم!
Uzun, ince bir yoldayım
Gidiyorum gündüz gece
در یک مسیر طولانی و باریک
روز و شب در حالِ رفتنام
وقتی میگویند: آدمای سمی را از زندگیات حذف کن، مانند این است که بگویند: آدما را از زندگیات حذف کن!
پینوشت:
من آدم سمی زندگی چه کسی هستم؟