از یک جایی به بعد دیگر نباید زیاد حرص و جوشِ پول را بخوریم! بعد از این همه سال دوندگی که فقط موفق به تامین حداقل‌های زندگی شده‌ام، دیگر برایم ثابت شده که لذت بردنِ فقط چند روزِ از داشتنِ چیزی، به جنگِ اعصاب و روانِ چند ماهه و گاهی چندساله‌اش نمی‌ارزد! البته این، در نتیجه‌ی شرایطی است که در آن قرار گرفته‌ایم؛ در واقع، شرایطی که دهه‌هاست بر زندگی ما حاکم شده است. البته موضوعِ مد نظر من، درباره‌ی افرادی که تمکن مالی کافی دارند نیز صدق می‌کند؛ یعنی در کل، حرف من این است که در کشور ما، دست‌‌آوردهایمان در مقابل تمامی دوندگی‌ها، سگ‌دوزدن‌ها و حرص و جوش خوردن‌هایمان، هیچ است!

پی‌نوشت:
363 روز از سال را حرص و جوش می‌خوریم تا بتوانیم 2 روز به مسافرت برویم! البته 2 روزی که فرقی هم با آن 363 روز ندارد!!! و این، تقصیرِ حرص و جوش خورنده نیست؛ تقصیرِ کسی است که این شرایط را به وجود آورده است.

پی‌نوشت2:
این پست که پیوستی است برای همین پست را نیز بخوانید.