در طولِ عمرم، دلام به این اندازه مسافرت نخواسته بود. در کل، آدمی نیستم که مسافرتِ زیادی رفته باشم؛ نه اینکه نتوانم، بیشتر علاقهاش را نداشتهام؛ در واقع نخواستن، توام شده بود با نداشتنِ زمان و کمی هم کنار نیامدن با هزینههایاش. البته آن مسافرتهایی هم که من دوست داشتم بروم، تامین هزینهاش کمی برایم مشکل بوده است. هرچند جمع کردن تمامی مولفهها در یکجا، همیشه مشکل بوده و هست؛ اینکه هم حس، هم زمان و هم پولاش را همزمان داشته باشی. خلاصه که این روزها، فارغ از هزینه و زمان، دلام بدجور مسافرت میخواهد...