در کودکی از حرفها و کارهای بزرگترها سر در نمیآوردم. در نوجوانی درکشان نمیکردم. در جوانی مخالفشان بودم و... اکنون در میانسالی، از حرفها و کارهایی که سر در نمیآوردم، سر در میآورم. آنهایی که در نوجوانیام درکشان نمیکردم، درکشان میکنم. کسانی که در جوانیام مخالفشان بودم، اکنون دیگر مخالفشان نیستم. و حال که کهنسالان را نمیفهمام، کهنسال که شدم، خواهم فهمیدشان! و اکنون پسر هشت سالهای دارم که مطمئناً از کارهای ما سر در نمیآورد؛ درکمان نخواهد کرد و مخالفمان خواهد بود...