به همکارش میگوید: خجالت بکش! ماشین که نداشتی، من حداقل یک سال هر صبح تو را از منزل به شرکت و ظهرها از شرکت به منزل رساندم! حالا خجالت نمیکشی در روی من ایستادهای؟!
همکارش میگوید: خجالت بکش! منی که یک سال در راهِ رفت و برگشت، همهی حرفهای راست و دروغات را تایید کردم و اعتراضی نکردم، حالا خجالت نمیکشی در روی من ایستادهای؟!