تا دیروز وقتی هواپیما از مرز هوایی داخلی واردِ حریم هوایی خارجی میشد، حجابها برداشته میشدند؛ امروز وقتی هواپیما از مرز هوایی شهرستان واردِ حریم هوایی تهران میشود، حجابها برداشته میشوند.
تا دیروز وقتی هواپیما از مرز هوایی داخلی واردِ حریم هوایی خارجی میشد، حجابها برداشته میشدند؛ امروز وقتی هواپیما از مرز هوایی شهرستان واردِ حریم هوایی تهران میشود، حجابها برداشته میشوند.
گاهی یک کارمند خوب، مجبور میشود استعفاء دهد؛ و بعد از آن است که به اهمیت نقش او پی برده میشود! یعنی وقتی که دیگر کار از کار گذشته! زمانی که دیگر هم شخص بیکار شده، هم محل کار با مشکل مواجه شده است! وگرنه قبل از آن، کسی به خواستهها و نیازهایاش اهمیت نمیدهد! هرچند بعداً یک کارمند دیگر، با حقوق و مزایای بیشتر(همان چیزی که کارمند قبلی درخواستاش را داشت، اما موافقت نمیشد) جای او را میگیرد؛ اما... بعد از خرابی بصره...!!!
پینوشت:
گاهی مجبور میشویم کاری را انجام دهیم که حتی شاید در ظاهر به ضرر خودمان نیز هست؛ اما بعداً به این نتیجه میرسیم که کاش زودتر آن تصمیم را گرفته بودیم!
- شغلت چیه؟
+ هر روز سر یکی دو نفر کلاه میذارم.
- ای بابا! چند تا بچه داری؟
+ یه دونه.
- بذار یکی دیگه هم بشه.
+ اوضاع اقتصادیم اجازه نمیده.
- نترس؛ روزیِ بچه رو خدا میرسونه.
+ یعنی هر روز به جای یکی دو نفر، سرِ سه چهار نفر کلاه میذارم؟
- ...
مواظب باشیم کلاه سرِمان نرود؛ عزم ماثری برای کوتاه کردن دست کلاهبرداران وجود ندارد!
گاهی به این فکر میکنم که اینها با یک تُن متریال چه خودرویی(!) سرِ هم میکنند، آنها با همان مقدار چه خودرویی خلق میکنند!
جای خالی کله پاچه را میشود با سیرابی پر کرد.
پینوشت:
هوای گرگومیش و خنکِ ساعت 5 بامداد مهر ماه؛ کلبهای در یک باغ سرسبز؛ در کنار آتش و یک دوست صمیمی...
تابش پرتوهای کم رمقِ آفتابِ بعد از ظهر پاییز از پنجره به داخل خانه؛ رقص ذرات معلق در هوا با صدای موسیقی آرام رادیو...
جملهی: «نه بیهوده بود و نه میتوانستم در آن سودی بیابم» مرا یادِ زندگی خودم انداخت!
هوای سردِ مهآلود،
برگهای خزان،
فصل محبوبِ من بود
پاییز زرد؛
دیگر نیست...
شعر: Onlar Yanlış Biliyor
سراینده: Sinan
خواننده: Candan Erçetin
در هفتهها و بخصوص روزهای اخیر، به خاطر مهمانیهای پیدرپی آخرین روزهای تعطیلات تابستانی، در خوردن و گاهی در نوشیدن، به شدت ناپرهیزی کردم! از فردا مدرسهها که باز میشوند، درس و مشق بچهها، دیگر فرصت سرخاراندن به والدین نمیدهند، چه برسد به مهمانی دادن و مهمانی رفتن! و البته این خود، برگشتن زندگی به حالت عادی و برنامهریزی شدهتر است.