زین پس به جای آبِجو، خواهم گفت: آبِحیات!
پینوشت:
نوشیدنی گازدار، گواراتر است...
زین پس به جای آبِجو، خواهم گفت: آبِحیات!
پینوشت:
نوشیدنی گازدار، گواراتر است...
اگر پدر یا مادر سالخوردهیتان، حتی در شلوغترین تایم کاریتان با شما تماس گرفتند، حتماً جواب بدهید؛ شاید آخرین تماس و آخرین فرصت برای شنیدنِ صدایشان باشد...
اخیراً برعکس گذشته، در نوع رفتار در رابطهها، با هرکسی تا حدودی مثل خودش رفتار میکنم. در واقع، در میزان اهمیتی که به دیگران میدادم، تجدید نظر کردهام؛ و چون هنوز تبحر و تجربهی لازم و کافی(!) در این زمینه را کسب نکردهام، حداقل سعی میکنم فاصلهها را حفظ کنم. به این نتیجه رسیدهام که بعد از یک سن و سالی باید روابط، بیشتر روی حساب و کتاب باشند!
پینوشت:
دوستانی داشتم و دارم که گاهی تماس میگرفتم و احوالشان را میپرسیدم، بدون اینکه دفعهی بعد، منتظر تماس آنها باشم! جالب اینجاست که برخی دوستان، گله هم میکردن که چرا دیر به دیر یادشان میکنم!!! و جالبتر اینکه من حتی در آن شرایط نیز دلم نمیآمد دلشان را بشکنم و بگویم که آخر فلانی، باز این بار هم من تماس گرفتهام، نه تو!!!
دوست و فامیل مایهدار به درد من نمیخورد! من دوست و فامیل بامعرفت و فرهیخته میخواهم.
سوءاستفاده از جایگاه و موقعیت، یعنی اینکه مأمور راهنمایی و رانندگی جلوی یک ماشین را بگیرد و راننده را مجاب کند تا پیاده شده و مدارکاش را ببرد نزد مافوقاش که در ماشین لم داده است! چنانچه رانندهای هم به قوانین آشنا بوده و از این کار اجتناب کند و در پشت فرمان منتظر آمدنِ مأمور بنشیند، مطمئناً همان مأمور چنان از اختیارات قانونی خود بر علیه رانندهی نگونبخت سوءاستفاده خواهد کرد تا هفت جد و آبادش از این کار پشیمان شوند!
در یک آزمون، نوشته بود: با خودکار آبی، قرمز بنویسید. فقط یک نفر توانسته بود با خودکار آبی، بنویسد: قرمز!
هرچند آرزوی کسب پول برای فراهم کردن امکانات برای خود و خانوادهام را دارم، اما عقدهاش را ندارم.
سالها پیش در یک مسابقهی مشاعرهی تلویزیونی، وقتی مجری از یکی از شرکت کنندهها، شاعرِ یک بیت را پرسید، شرکت کننده به اشتباه، به جای حافظ، پاسخ داد: «سعدی»! مجری اشتباه بودن پاسخ را اعلام، اما در ادامه، به نکتهی جالبی اشاره کرد! او گفت: «با اینکه این بیت متعلق حافظ است، اما حافظ، آن را سعدیوار سروده است! و در واقع، این پاسخِ اشتباه، ارزشمندتر از پاسخِ درست است!»
گفتنِ: «عجب ماشین خوبی داری؛ هر وقت خواستی بفروشی، به من هم اطلاع بده»، به برخی افراد، از دیدگاه ایشان به مثابه این است که بگویی: «عجب همسر خوبی داری؛ هر وقت خواستی جدا شوی، به من هم اطلاع بده»!
خانم: زنایی که با شوهراشون مثل میمونهای دست آموز که دارن تعلیم میبینن رفتار میکنن تا تربیت بشن و نمایش بدن!
آقا: و شوهرایی که با زناشون مثل گشتیهای بزرگراه رفتار میکنن تا سرشون کلاه بذارن و ازشون جلو بزنن!
خانم: ما مثل اونا نمیشیم.
آقا: ما مثل اونا نمیشیم.
- فیلم سینمایی Gone Girl 2014
پینوشت:
و در پایان فیلم، هر دو دقیقاً مثل همانها شدند!