- شغلت چیه؟
+ هر روز سر یکی دو نفر کلاه میذارم.
- ای بابا! چند تا بچه داری؟
+ یه دونه.
- بذار یکی دیگه هم بشه.
+ اوضاع اقتصادیم اجازه نمیده.
- نترس؛ روزیِ بچه رو خدا میرسونه.
+ یعنی هر روز به جای یکی دو نفر، سرِ سه چهار نفر کلاه میذارم؟
- ...
- شغلت چیه؟
+ هر روز سر یکی دو نفر کلاه میذارم.
- ای بابا! چند تا بچه داری؟
+ یه دونه.
- بذار یکی دیگه هم بشه.
+ اوضاع اقتصادیم اجازه نمیده.
- نترس؛ روزیِ بچه رو خدا میرسونه.
+ یعنی هر روز به جای یکی دو نفر، سرِ سه چهار نفر کلاه میذارم؟
- ...
مواظب باشیم کلاه سرِمان نرود؛ عزم ماثری برای کوتاه کردن دست کلاهبرداران وجود ندارد!
گاهی به این فکر میکنم که اینها با یک تُن متریال چه خودرویی(!) سرِ هم میکنند، آنها با همان مقدار چه خودرویی خلق میکنند!
جای خالی کله پاچه را میشود با سیرابی پر کرد.
پینوشت:
هوای گرگومیش و خنکِ ساعت 5 بامداد مهر ماه؛ کلبهای در یک باغ سرسبز؛ در کنار آتش و یک دوست صمیمی...
تابش پرتوهای کم رمقِ آفتابِ بعد از ظهر پاییز از پنجره به داخل خانه؛ رقص ذرات معلق در هوا با صدای موسیقی آرام رادیو...
جملهی: «نه بیهوده بود و نه میتوانستم در آن سودی بیابم» مرا یادِ زندگی خودم انداخت!
هوای سردِ مهآلود،
برگهای خزان،
فصل محبوبِ من بود
پاییز زرد؛
دیگر نیست...
شعر: Onlar Yanlış Biliyor
سراینده: Sinan
خواننده: Candan Erçetin
در هفتهها و بخصوص روزهای اخیر، به خاطر مهمانیهای پیدرپی آخرین روزهای تعطیلات تابستانی، در خوردن و گاهی در نوشیدن، به شدت ناپرهیزی کردم! از فردا مدرسهها که باز میشوند، درس و مشق بچهها، دیگر فرصت سرخاراندن به والدین نمیدهند، چه برسد به مهمانی دادن و مهمانی رفتن! و البته این خود، برگشتن زندگی به حالت عادی و برنامهریزی شدهتر است.
هرچند در بدو شروع یک مشکل، معمولاً بهتر است آن را علتیابی و رفع کرد، اما گاهی با گذشتِ زمان، برخی مشکلات خودبهخود رفع میشوند! این موضوع حتی درباره مشکلاتی که به ظاهر با گذشت زمان نه تنها حل نشده و حتی میتوانند بدتر شوند نیز صدق میکند. چند روزی بود که به محضِ روشن کردنِ محافظ برق کامپیوتر، بدون تاخیر و بدون ایجاد وقفه برای اطمینان از عدم نوسان جریان برق، بلافاصله کامپیوتر را به برق وصل میکرد! من هم بر اساس عادت همیشگیام، توجهی به آن نمیکردم! اکنون بعد از گذشت چند روز، مشکل خودبهخود رفع شده و محافظ به وظیفهاش عمل میکند!
پینوشت:
گاهی وقتی صدایی از یک قسمت ماشین به گوشام میرسد، به آن توجهی نکرده و این باعث میشود چند روز بعد، با مشکل بزرگتری روبرو شوم! مشکلی که شاید با رفع مشکل کوچکِ اولیه، دیگر رخ نمیداد!
با ساعت عقربهای، زمان را بهتر مدیریت میکنم.
پینوشت:
در نوجوانی(نزدیک به 35 سال پیش)، آرزوی داشتنِ دقیقاً همین ساعت مچی را داشتم؛ اما پول توی جیبیام اجازهی خریدناش را نمیداد. چند روز پیش در ویترین یک ساعت فروشی دیدم.