Radyo Madyo

آدم از یک جایی به بعد دیگر تهی می‌شود از تمامی تمناها و تقلاها...

دندان و نان...

- شغلت چیه؟
+ هر روز سر یکی دو نفر کلاه می‌ذارم.
- ای بابا! چند تا بچه داری؟
+ یه دونه.
- بذار یکی دیگه هم بشه.
+ اوضاع اقتصادیم اجازه نمی‌ده.
- نترس؛ روزیِ بچه رو خدا می‌رسونه.
+ یعنی هر روز به جای یکی دو نفر، سرِ سه چهار نفر کلاه می‌ذارم؟
- ...

۱۶ مهر ۰۳ ، ۱۸:۲۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Radyo Madyo

قضاءِ ضعیف!

مواظب باشیم کلاه سرِمان نرود؛ عزم ماثری برای کوتاه کردن دست کلاه‌برداران وجود ندارد!

۱۵ مهر ۰۳ ، ۰۸:۳۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Radyo Madyo

رسد آدمی به جایی...

گاهی به این فکر می‌کنم که این‌ها با یک تُن متریال چه خودرویی(!) سرِ هم می‌کنند، آن‌ها با همان مقدار چه خودرویی خلق می‌کنند!

۱۴ مهر ۰۳ ، ۰۸:۴۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Radyo Madyo

ویتامین B12 از جنس زندگی!

جای خالی کله پاچه را می‌شود با سیرابی پر کرد.

پی‌نوشت:
هوای گرگ‌ومیش و خنکِ ساعت 5 بامداد مهر ماه؛ کلبه‌ای در یک باغ سرسبز؛ در کنار آتش و یک دوست صمیمی...

۱۲ مهر ۰۳ ، ۰۹:۱۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Radyo Madyo

Enjoy Autumn

تابش پرتوهای کم رمقِ آفتابِ بعد از ظهر پاییز از پنجره‌ به داخل خانه؛ رقص ذرات معلق در هوا با صدای موسیقی آرام رادیو...

۰۹ مهر ۰۳ ، ۲۲:۳۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Radyo Madyo

زندگی!!!

جمله‌ی: «نه بیهوده بود و نه می‌توانستم در آن سودی بیابم» مرا یادِ زندگی خودم انداخت!

۰۶ مهر ۰۳ ، ۲۳:۲۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Radyo Madyo

سوءتفاهم

هوای سردِ مه‌آلود،
برگ‌های خزان،
فصل محبوبِ من بود
پاییز زرد؛
دیگر نیست...

شعر: Onlar Yanlış Biliyor
سراینده: Sinan
خواننده: Candan Erçetin

۰۱ مهر ۰۳ ، ۰۹:۳۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Radyo Madyo

مصائب تعطیلات!

در هفته‌ها و بخصوص روزهای اخیر، به خاطر مهمانی‌های پی‌درپی آخرین روزهای تعطیلات تابستانی، در خوردن و گاهی در نوشیدن، به شدت ناپرهیزی کردم! از فردا مدرسه‌ها که باز می‌شوند، درس و مشق بچه‌ها، دیگر فرصت سرخاراندن به والدین نمی‌دهند، چه برسد به مهمانی دادن و مهمانی رفتن! و البته این خود، برگشتن زندگی به حالت عادی و برنامه‌ریزی شده‌تر است.

۳۱ شهریور ۰۳ ، ۲۳:۳۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Radyo Madyo

دادن یا ندادنِ زمان!

هرچند در بدو شروع یک مشکل، معمولاً بهتر است آن را علت‌یابی و رفع کرد، اما گاهی با گذشتِ زمان، برخی مشکلات خودبه‌خود رفع می‌شوند! این موضوع حتی درباره مشکلاتی که به ظاهر با گذشت زمان نه تنها حل نشده و حتی می‌توانند بدتر شوند نیز صدق می‌کند. چند روزی بود که به محضِ روشن کردنِ محافظ برق کامپیوتر، بدون تاخیر و بدون ایجاد وقفه برای اطمینان از عدم نوسان جریان برق، بلافاصله کامپیوتر را به برق وصل می‌کرد! من هم بر اساس عادت همیشگی‌ام، توجهی به آن نمی‌کردم! اکنون بعد از گذشت چند روز، مشکل خودبه‌خود رفع شده و محافظ به وظیفه‌اش عمل می‌کند!

پی‌نوشت:
گاهی وقتی صدایی از یک قسمت ماشین به گوش‌ام می‌رسد، به آن توجهی نکرده و این باعث می‌شود چند روز بعد، با مشکل بزرگ‌تری روبرو شوم! مشکلی که شاید با رفع مشکل کوچکِ اولیه، دیگر رخ نمی‌داد!

۳۰ شهریور ۰۳ ، ۱۰:۴۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Radyo Madyo

به وقتِ نوجوانی...

با ساعت عقربه‌ای، زمان را بهتر مدیریت می‌کنم.

پی‌نوشت:
در نوجوانی(نزدیک به 35 سال پیش)، آرزوی داشتنِ دقیقاً همین ساعت مچی را داشتم؛ اما پول توی جیبی‌ام اجازه‌ی خریدن‌اش را نمی‌داد. چند روز پیش در ویترین یک ساعت فروشی دیدم.

۱۶ شهریور ۰۳ ، ۱۶:۵۲ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
Radyo Madyo