فاصلهی حاضرجوابی و گستاخی، از مو کمتر است.
پینوشت:
بیادبی را نیز اضافه کنید!
فاصلهی حاضرجوابی و گستاخی، از مو کمتر است.
پینوشت:
بیادبی را نیز اضافه کنید!
اینکه از تنهایی حوصلهام سر نمیرود، شاید کمی نگران کننده باشد؛ اما من نه تنها حوصلهام سرنمیرود، بلکه اصلاً نگران هم نیستم!
پینوشت:
منظورم از نگران کننده، همان غیرطبیعی است.
هیچ چیز به اندازهی بیرون بردنِ زبالهها از خانه، دلام را باز نمیکند!
فیلم سینمائی «آناتومی یک سقوط»... تاثیرِ رفتارها، روابط و اختلافات والدین، روی فرزند. والدینِ نیمهراه(مثل رفیقِ نیمهراه) نباشیم.
در طولِ عمرم، دلام به این اندازه مسافرت نخواسته بود. در کل، آدمی نیستم که مسافرتِ زیادی رفته باشم؛ نه اینکه نتوانم، بیشتر علاقهاش را نداشتهام؛ در واقع نخواستن، توام شده بود با نداشتنِ زمان و کمی هم کنار نیامدن با هزینههایاش. البته آن مسافرتهایی هم که من دوست داشتم بروم، تامین هزینهاش کمی برایم مشکل بوده است. هرچند جمع کردن تمامی مولفهها در یکجا، همیشه مشکل بوده و هست؛ اینکه هم حس، هم زمان و هم پولاش را همزمان داشته باشی. خلاصه که این روزها، فارغ از هزینه و زمان، دلام بدجور مسافرت میخواهد...
ذهنِ خسته، هوای گرگ و میشِ غروب، ورود ناگهانی به جادهی خیس با سرعتِ زیاد، مواجهه با یک تصادف زنجیرهای در چند ده قدمی! صدای جیغِ لاستیکها از ترمز شدید، انگشتانِ چنگزده به فرمان و چشمانِ نگران و درمانده و خیره به مقابل...! یک OUT OF CONTROL به تمام معنا!!! فقط خدا حرف زد...
با هر بهانه، به هر دلیل و با هر توضیح و توجیه و غیْرِ ذٰلِک، زندگی باید ادامه داشته باشد؛ چون World Maker اینطور تصمیم گرفنه. والسلام!
استعفاء از شرکت و خروج از شغل کارمندی و آغاز شغل شخصی، جدای از معایب، مزیتهای خودش را دارد.
کودکی که هنوز حروف «ل» و «ف» را ندیده و نخوانده، برای یادگیری اولین حرفِ حروف فارسی یعنی «ا»، چطور «الف» را بفهمد و بخواند؟!