من، پسرِ یک پدر، و پدرِ یک پسر!
پینوشت:
به وظایفام فکر میکنم.
من، پسرِ یک پدر، و پدرِ یک پسر!
پینوشت:
به وظایفام فکر میکنم.
یک ستارهشناس در تلویزیون صحبت میکند. در مقابل دانستههای او، احساس بیسوادی و در مقابل عظمت جهان، احساس حقارت میکنم.
بدترین قانون، قانونی است که تن به تغییر نمیدهد؛ و وقتی قانونگذار اصرار بر اجرای آن داشته باشد، قانونشکنی، به هنجار تبدیل میشود. و صد البته که قوانینِ بد، برای شکستن هستند، نه برای اطاعت کردن.
- به عاریت گرفته شده از این وبلاگ، به اضافهی کمی برداشت شخصی به همراهِ کمی تغییر
قوانین، برای انسانها نوشته شدهاند؛ وگرنه جنگل و حیواناتاش که قانون ندارند.
پینوشت:
وقتی چراغ قرمز است، نباید عبور کرد.
(در ضمن، منظور از توصیه به پیروی از قانون، رعایت قانونِ خوب است. و قانون خوب، قانونی است که مورد تایید اکثریت بوده و قابلیت اصلاح شدن نیز دارد.)
با زاهدان، زاهد باش و با صوفیان، صوفی باش و با عارفان چنانک خواهی باش.
- ابوسعید ابوالخیر
پینوشت:
پتانسیل عارف شدن را دارم!!!
مجید، دلبندم؛ «از دستشان دادم» اشتباه است! "از دست دادمشان" صحیح است!
- اندر احوالات زیرنویس کردنِ فلهایِ فیلمهای سینمایی!
یکی از جاهایی که در عید نوروز از مشتریان عیدی درخواست میکنند، جایگاه CNG است. آخر یکی نیست بگوید کسی که مجبور شده خودروی گازسوز بخرد که دیگر نباید عیدی بدهد، او مستحق عیدی گرفتن است! روزهای پایانی سال بود. وارد جایگاه شده و در حال سوختگیری بودم که متوجه نگاه متفاوتِ متصدی شدم! منظورش را فهمیدم و موقع کشیدن کارت، مبلغ کنتور که 4.500 تومان شده بود را به اضافهی 50.000 هزار تومان، یعنی نزدیک به 12 برابر هزینهی گازی که زده بودم، به عنوان عیدی، وارد کردم و پرینت واریزی را به متصدی تحویل دادم. او نیز که ظاهراً تا آن لحظه، آن مقدار عیدی را از هیچ مشتری دیگری نگرفته بود، از این دست و دل بازی من کلی تشکر کرد؛ و من هم متواضعانه از سخاوتی که به خرج داده بودم، با تبریک پیشاپیش سال نو، جایگاه را ترک کردم! مدتی بود یک خودروی شاهین که هر روز در پارکینگ جایگاه پارک میشد، توجهام را جلب کرده بود. آخر یکی از خودروهای مورد علاقهام است که البته با این قیمتها، باید داشتناش را در خواب ببینم! خلاصه سرتان را به درد نیاورم؛ امروز دیدم مالک خودرو، همان متصدی است!
پینوشت:
قیمت روزِ خودروی شاهین: 700 میلیون تومان!
قیمت لگن من: 100 میلیون تومان!
مالک خودروی 700 میلیونی از مالک خودروی 100 میلیونی، عیدی گرفت! زیبا نیست؟!
هوای خنک و ابری و سرشار از اکسیژن بهار، جان میدهد برای پیادهروی...
با بالاتر رفتن سن، به سرمایهگذاریهای زودبازده، گرایش بیشتری دارم.
- اندراحوالات تریدر یا هولدر بودن در دنیای رمزارزها
پس از فروپاشی شوروی و باز شدن مرزها، به علت زندگی در موقعیت جغرافیایی مرتبط، در جریان سرازیر شدن کالاهای ساخت آن کشور به ایران بودم. به صراحت میتوانم بگویم بیشترِ کالاها و لوازم و قطعات تولید شده در آن کشور، از نظر جهانی و از لحاظ و ظاهری و باطنی، بیکیفیتترین در نوع خود بودند. از صنایع سنگین گرفته تا صنایع سبک؛ از خودروهای اُواز و ولگا و موتورسیکلت ایژ گرفته تا جاروبرقی چایکا و دهها و بلکه صدها عنوان کالا و لوازم ریز و درشتِ دیگر که هیچکدام کیفیت و دوام کافی و حتی لازم را نداشته و همگی، مهمان چند ماه و نهایتاً 1 یا 2 سال بودند. گاهی فکر میکنم که اینها، چطور فضاپیما هوا میکردند! که از قدیم گفتهاند: مشت، نمونهی خروار است.
پینوشت:
در بین وسایل وارده، رادیو کابلی هم وجود داشت که مخصوص استفاده در کشور شوروی و مختص شنیدن رادیو(های) داخلیشان بود؛ که البته در ایران، به وسیلهای بیمصرف تبدیل میشد. فکر میکنم داشتنِ رادیو در شوروی، ممنوع بوده است!