Radyo Madyo

آدم از یک جایی به بعد دیگر تهی می‌شود از تمامی تمناها و تقلاها...

از بی‌عرضگان تاریخ!

وصیت کنیم، هنگامی که از دنیا رفتیم،
روی سنگ قبرمان تاریخ نزنند؛
تا کسی نداند،
بی‌عرضگان این برهه از تاریخ،
ما بوده‌ایم!

- از این وبلاگ

۱۲ تیر ۰۲ ، ۱۳:۱۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Radyo Madyo

کرونا؟! نگو و نپرس!

هنوز یادم نرفته در زمان پاندمی کرونا، وقتی دماغ‌مان می‌خارید، اول باید دست‌های‌مان را خوب می‌شستیم؛ سپس با الکل بالای %70 ضدعفونی می‌کردیم؛ بعد با احتیاط کامل با نوکِ انگشتِ کوچک‌مان، دماغ‌‌مان را خیلی با احتیاط می‌خاراندیم. البته بعد هم نگران می‌شدیم که نکند با این کار، ویروس را وارد بدن‌مان کرده باشیم!!!

پی‌نوشت:
حتی پفک و بیسکویت را بعد از آوردن به خانه، با مایع ظرفشویی می‌شستیم و با الکل ضدعفونی می‌کردیم! اصن یه وعضی...!

۱۱ تیر ۰۲ ، ۱۳:۰۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Radyo Madyo

تشویق برای خندیدن!

برنامه‌های صدا و سیما با موضوع تشویق برای فرزندآوری، بیشتر باعث خنده‌آوری می‌شوند تا فرزندآوری!

۱۰ تیر ۰۲ ، ۱۳:۰۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Radyo Madyo

حتی برای...

قانونمندی و قانونمداری خوب است؛ حتی برای قانون‌گذارها!

۰۹ تیر ۰۲ ، ۱۳:۰۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Radyo Madyo

ایجاد اشتغال!

وقتی رانندگی می‌کنم، به این موضوع فکر می‌کنم که احتمال دارد شهرداری‌ها و حتی راهداری‌ها، با جلوبندی‌سازی‌ها تفاهمنامه‌ی همکاری و قراردادهای اقتصادی دارند!

۰۸ تیر ۰۲ ، ۱۲:۵۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Radyo Madyo

me vs others

نوشته بود: «یادم باشد حرفی نزنم که به کسی بربخورد.»
به یاد خودم افتادم؛ به زحمت و عذابی که با انتخاب این روش زندگی، به خود می‌دهم!

۰۷ تیر ۰۲ ، ۱۲:۵۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Radyo Madyo

راز بقاء!

در حالی که اکثریت داریم برای تامین حداقل‌های بقاء(نه زندگی!) دست و پا می‌زنیم، رادیو پیام دارد چگونگی خودداری از ولخرجی را آموزش می‌دهد!

۰۶ تیر ۰۲ ، ۱۲:۵۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Radyo Madyo

رئیس تیمارستان!

مسئول حقوقی شرکت، از نوع برخورد و رفتار زننده‌ی یکی از همکارانمان ناراحت بود. گفتم: فرض کن اینجا تیمارستان است و تو رئیس این تیمارستان هستی. ممکن است هر روز هر توهین و تحقیر و هر حرفی از بیماران روانی بشنوی؛ اما در واقع تو یک پزشک هستی و نباید از گفتار و رفتار بیماران نسبت به خودت ناراحت شوی! اگر فرض کنی که در این شرکت، اکثراً اختلال روانی دارند(که واقعاً نیز همینطور است) به مراتب بهتر می‌توانی شرایط را درک و تحمل‌شان کنی. یک آدم سالم هرگز نباید از گفتار و رفتار افراد مریض ناراحت شود.

۰۵ تیر ۰۲ ، ۱۲:۵۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Radyo Madyo

حالا برعکس!

احتمالاً کائنات، تاثیرِ افکار و کارهای مثبت و منفی‌مان را با تاخیر به خودمان بازمی‌گردانند! شاید هم برعکسِ آن رخ می‌دهد! یعنی بازتاب افکار و کردارِ منفی، مثبت است و بازتاب افکار و کردارِ مثبت، منفی! چون روزهایی که بداخلاق و بدخلق و منفی و منفی‌نگر می‌شوم، تمامی کارهای‌ام بر وفق مراد پیش می‌رود؛ اما امان روزهایی که خوش اخلاق و خوش خلق و مثبت و مثبت‌نگر می‌شوم! یک بدبیاری و اعصاب خردکنیِ به تمام عیار را تجربه می‌کنم!

۰۴ تیر ۰۲ ، ۱۲:۵۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Radyo Madyo

تمبری برای ارسال نامه به گذشته‌ام...

در نوجوانی، یکی از سرگرمی‌هایم جمع‌آوری تمبر بود. پدرم بعد از بازنشسته شدن از شغل اصلی‌اش، نگهبان بانک شده بود. پاکتِ خالیِ نامه‌های دریافتی بانک را که برای‌ام می‌آورد، تازه کارم شروع می‌شد. تمبرها را از پاکت‌های نامه قیچی می‌کردم و در یک کاسه‌ی پر از آب می‌انداختم تا از کاغذ جدا شوند. سپس روی یک پارچه پهن‌شان می‌کردم تا خشک شوند. بعد هم بین دو برگ کاغذ قرارشان داده و اتو می‌کشیدم تا صاف شوند. تمبرهایی با مناسبت‌ها، تصاویر و رنگ‌های مختلف که دنیای جدیدی را روی چشم‌ام گشوده بود. خواهرزاده‌ام نیز تمبر جمع می‌کرد؛ البته او، تمبرها را می‌خرید و برعکس من که تمبر‌هایم را در لای دفتر نگهداری می‌کردم، او برای تمبرهایش آلبوم داشت. خوب یادم هست که تمبرهای با موضوع فضایی‌اش، که اکثراً متعلق به شوروی بود، بدجور دل‌ام را برده بودند. آخر بین تمبرهای ایرانیِ من، تمبری با موضوعِ جذابِ فضا با آن تصاویر دل‌ربای فضانوردها، موشک‌ها، فضاپیماها و ایستگاه‌های فضایی، وجود نداشت.

۰۳ تیر ۰۲ ، ۱۳:۵۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Radyo Madyo