راهِ رسیدن به صندلی مدیریت، از آبدارخانه میگذرد!
با اجتماعی که با شلوار پارچهای، کفش ورزشی میپوشد و تیشرت را زیر شلوارش میگذارد، چگونه باید کنار آمد؟!
وقتی اگزوز ماشینام سوراخ میشود، با صرف هزینه، تعمیرش میکنم. یارو با صرف هزینه، به اگزوز ماشیناش چیزی میبندد که صدای اگزوز سوراخ بدهد!
پینوشت:
بهتر نیست من و یارو، اگزوز ماشینهایمان را با هم معاوضه کنیم؟
من: خربزه کیلویی چند؟
وانتی: 25 هزار تومان
من: دیروز 20 هزار تومان میفروختی!
وانتی: پس تا دیروز مفت میخریدید!
من: خیر! شاید ارزان میخریدیم؛ اما مفت نمیخریدیم. در حقیقت، دیروز گران میخریدیم؛ امروز گرانتر میخریم!
آرزو به دل ماندیم یک کارِ اداریِ قانونی، روی روال انجام شود و مجبور نوشیم مدام تماس بگیریم یا حضوراً مراجعه و پیگیری کنیم و حتی برای انجاماش، دست به دامن اشخاص ثالث شویم!
- با کمی تغییر از این وبلاگ
برخی از علتهای داشتنِ اندامهای نامتناسب و نتراشیده، نه فقط خودِ افراد، بلکه در نتیجهی تغذیه و روشِ زندگیِ اشتباه در طول نسلهای گذشته نیز هست. اشتباهاتی که به مرور در ژن افراد اثر گذاشتهاند! اندامِ ما وارث اندامِ گذشتهگان بوده، و اندامِ آیندهگان وارث اندام و عادتهای خوب و بد ما در تغذیه و رفتارهایمان خواهند بود.
ماشین هرچقدر مدل پایین و از مد افتاده هم باشد، اگر باطن و بخصوص ظاهر سالم و تمیزی داشته باشد، باز هم به سواریاش میارزد.
ماشینام را بردهام تعمیرگاه. به تعمیرکار میگویم: این ماشین دیگر مدل پایین شده و زود به زود مرا راهیِ تعمیرگاه میکند و خرج روی دستام میگذارد. مثل اینکه دیگر به درد من نمیخورد. تعمیرکار میگوید: اتفاقاً این وضعیت ماشین شما، شاید به درد خودِ شما نخورد، اما خوب به درد من میخورد؛ چون تازه دارد برای من آب و نان میشود!!!
در خانهای که بچه هست یا بچه در آن رفت و آمد دارد، باید از هرچیزی یک زاپاس وجود داشته باشد!
پینوشت 1:
سومین روزی است که برای کار کردن با کامپیوتر، روی صندلی شکسته مینشینم!!!
پینوشت 2:
به جای خرید صندلی جایگزین، صندلی شکسته را تعمیر کردم. استفاده از وسیلهای که توسط خودم تعمیر شده، لذت خاص خودش را دارد!
پینوشت 3:
صندلی بعد از تعمیر، زیاد دوام نیاورد و شکست!
چه خوب میشود اگر گاهی به گلخانه رفت و گلی خرید و آورد و گذاشت کنارِ دیگر گلدانهای خانه...