RadyoMadyo.ir

آدم از یک جایی به بعد دیگر تهی می‌شود از تمامی تمناها و تقلاها...

در شرایط فعلی، نمی‌ارزد!

از یک جایی به بعد دیگر نباید زیاد حرص و جوشِ پول را بخوریم! بعد از این همه سال دوندگی که فقط موفق به تامین حداقل‌های زندگی شده‌ام، دیگر برایم ثابت شده که لذت بردنِ فقط چند روزِ از داشتنِ چیزی، به جنگِ اعصاب و روانِ چند ماهه و گاهی چندساله‌اش نمی‌ارزد! البته این، در نتیجه‌ی شرایطی است که در آن قرار گرفته‌ایم؛ در واقع، شرایطی که دهه‌هاست بر زندگی ما حاکم شده است. البته موضوعِ مد نظر من، درباره‌ی افرادی که تمکن مالی کافی دارند نیز صدق می‌کند؛ یعنی در کل، حرف من این است که در کشور ما، دست‌‌آوردهایمان در مقابل تمامی دوندگی‌ها، سگ‌دوزدن‌ها و حرص و جوش خوردن‌هایمان، هیچ است!

پی‌نوشت:
363 روز از سال را حرص و جوش می‌خوریم تا بتوانیم 2 روز به مسافرت برویم! البته 2 روزی که فرقی هم با آن 363 روز ندارد!!! و این، تقصیرِ حرص و جوش خورنده نیست؛ تقصیرِ کسی است که این شرایط را به وجود آورده است.

پی‌نوشت2:
این پست که پیوستی است برای همین پست را نیز بخوانید.

۱۶ مرداد ۰۲ ، ۱۰:۱۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Radyo Madyo

شاید زندگی...

حیاطِ کوچک‌مان سه باغچه‌ی کوچک دارد با دو درخت خرمالو و بِه و یک بوته گل سرخ و تعدادی بوته‌ی گوجه فرنگی، خربزه، گرمک و چند بوته فلفل و ریحان. دور تا دور باغچه‌ها را با نرده‌های چوبی تزئین کرده‌ام. عصر شده و آفتاب به لب بام رسیده. کف حیاط را آب زده و قالیچه را در بالکن پهن کرده‌ام و روی‌اش نشسته‌ام و بر بالش تکیه داده‌ام. گاه نسیم خنکی می‌وزد و برگ درخت‌ها را نوازش می‌کند و پرده‌ی توریِ آویخته به در را به رقص می‌آورد. آهنگ ملایمی در رادیو در حال پخش است. بلند می‌شوم تا سماور زغالی را به راه بی‌اندازم؛ می‌خواهم از خانم و پسرم با یک استکان چای پذیرایی کنم؛ و به این فکر می‌کنم که شاید زندگی همین باشد...

۱۳ مرداد ۰۲ ، ۱۰:۱۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Radyo Madyo

پاداشِ نیک اندیشی...

آبدارچی شرکت که یک خانم است، یک روز مرخصی گرفته و نیامده بود. همه داشتند پشت سرش حرف می‌زدند؛ که هفت روز هفته را مرخصی می‌گیرد و فرصت‌طلب است و این‌بار کدام گوری رفته و... اما من برعکس بقیه، نه تنها پشت سرش غیبت نمی‌کردم، بلکه حتی سعی می‌کردم همکاری که در یک اتاق کار می‌کنیم را قانع کنم کار بدی که نکرده! شاید مشکلی داشته و مجبور شده مرخصی بگیرد. فردای آن روز، آبدارچی به شرکت برگشت و مشغول به کارش شد. آخرهای وقت اداری بود که از من شاکی شد!!! که آقای فلانی! شما نان را می‌برید پشت میزتان می‌خورید و خرده‌ریزه‌های‌اش را روی زمین می‌ریزید و باعث می‌شوید مورچه جمع شود و مرا به زحمت می‌اندازید!

۱۰ مرداد ۰۲ ، ۱۰:۱۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Radyo Madyo

نمی‌توانم، راحتیِ جانم!

یک وقت‌هایی برای این‌که خودت را راحت کنی، به خودت می‌گویی: نمی‌توانم!

۰۹ مرداد ۰۲ ، ۱۰:۱۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Radyo Madyo

Conversion

چاله‌های خیابان‌ها را طوری پر می‌کنند که تبدیل به تپه می‌شوند!

۰۸ مرداد ۰۲ ، ۱۰:۰۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Radyo Madyo

پیام

ماهی‌های لجن‌خوار و کف‌خوار که نقش‌های مهمی در اکوسیستم آکواریوم ایفا می‌کنند، همیشه تنها، منزوی و گوشه‌گیر هستند و نسبت به ماهی‌های دیگر، کمتر می‌شود آن‌ها را در محیط آکواریوم دید. احساس می‌کنم این موضوع، حاوی یک پیام است.

۰۷ مرداد ۰۲ ، ۲۱:۵۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Radyo Madyo

درِ توالت!

می‌گفت: «هر وقت در خانه تنها بودیم و موقع رفتن به توالت، درِ توالت را بستیم، آن‌وقت توانسته‌ایم یک قدم به دروازه‌های تمدن نزدیک‌تر شویم.»

۰۶ مرداد ۰۲ ، ۲۱:۵۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Radyo Madyo

بی‌ملاحضه‌گان!

ساعت شروع کاری ادارات 6:30 اعلام شده است. ساعت 7 است؛ کارکنان در حال تناول صبحانه هستند. هر ارباب رجوعی هم که وارد اداره می‌شود، با ترش‌رویی ایشان مواجه می‌شود! چون از نظر آن‌ها، این اربابان رجوع، وقت‌نشناس و بی‌ملاحظه هستند!

۰۵ مرداد ۰۲ ، ۲۱:۵۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Radyo Madyo

بگذار و بگذر...

اگر این‌طور فرض کنیم که در محل کار و حتی در بعد وسیع‌تر، در جامعه، عده‌ای هستند که اختلال‌های روانی داشته و افکار، گفتار و رفتارِ بیمارگونه‌ای دارند، و در مواجهه با چنین افرادی، از نوعِ برخوردشان با ما ناراحت نشده و عکس‌العمل شدیدی نشان ندهیم، هر روز از کلی درگیری لفظی و حتی فیزیکی، جلوگیری خواهیم کرد. شیوه‌ی من در مواجهه با چنین افرادی، سکوت توام با کمی لبخند است. در واقع من این افراد را به حال خود می‌گذارم و می‌گذرم.

۰۴ مرداد ۰۲ ، ۲۱:۵۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Radyo Madyo

بس عجیب!

گوجه فرنگی داخل کیسه‌ی پلاستیکی، روی آهنِ داغِ پشتِ وانت و زیر نور مستقیم آفتاب، یک هفته هم که بماند، تر و تازه است؛ اما فقط کافی است از این شرایط نجات‌شان بدهی و بخری و بی‌آوری بگذاری داخل یخچال؛ بعد از چند ساعت له و لورده و گندیده‌اش را باید تحویل بگیری! البته بی‌انصافی هم اگر نکنیم، می‌شود از بین 5 کیلو گوجه، چند تایی را که فقط می‌توانند مصرف املت داشته باشند را از بین‌شان پیدا کرد!!!

۰۳ مرداد ۰۲ ، ۲۱:۵۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Radyo Madyo